سفرنامه مشهد ۲
یکشنبه یازدهم مهر ماه
نزدیکای ظهر رسیدیم مشهد و رفتیم مهمانسرای موسسه
بعد از یک استراحت کوتاه و خوردن نهار
رفتیم سمت حرم تا اولین شب محرم رو تو حرم آقا امام رضا(ع) باشیم
هوا سرد بود ... اما شوق زیارت دلامون رو گرم کرده بود...
پاساژ آرمان و یک شروع پر انرژي
پاساژ آرمان و خسته از پیاده روی نشسته تو کالسکه ی داداش!!!!!!
قابل ذکر که تو این سفر تو بیشتر از داداش از کالسکه اش استفاده کردی!!
آماده برای زیارت ... (شب دوم)
رفتن به پارک و باغ وحش وکیل آباد .... دیدن یه عالمه حیوون که تا حالا فقط عکسشون رو دیده بودی
و هیجان تو از دیدن شیر و پلنگ!!!
تو پارک وکیل آباد یجایی نزدیک وسیله های بازی نشستیم و تو دو سه ساعتی تو پارک بازی کردی
سلفی تو و باباجون موقع تاب بازی...
پیدا کردن یه دوست کوچولو و یه عالمه ناراحتی وقتی داشتی ازش جدا میشدی
حرم ... شب سوم اونقدر سرد بود که داخل هم باید با شال و کلاه مینشستید...
تو این عکس مثل کلاه قرمزی و پسرخاله شدیداااا
آماده برای آخرین زیارت
یک شب سرد و یک خداحافظی سخت...
چقدر سخته شب آخر زیارت .... چقدر دلگیره اون لحظه ها...
خصوصا که محرمم و باشه و همه جا پر باشه از نوای یا حسین...
و صبح روز بعد برگشتن به سوی دیارمون
سفر خیلی خوبی بود...