عزیز دل مامان ایلیاعزیز دل مامان ایلیا، تا این لحظه: 11 سال و 4 ماه و 20 روز سن داره

نبض زندگی "ایلیا"

شروع دوباره...

سفرنامه مشهد ۲

1395/7/27 22:24
نویسنده : مامان فاطیما
227 بازدید
اشتراک گذاری

یکشنبه یازدهم مهر ماه

نزدیکای ظهر رسیدیم مشهد و رفتیم مهمانسرای موسسه

بعد از یک استراحت کوتاه و خوردن نهار

رفتیم سمت حرم تا اولین شب محرم رو تو حرم آقا امام رضا(ع) باشیم

هوا سرد بود ... اما شوق زیارت دلامون رو گرم کرده بود...

پاساژ آرمان و یک شروع پر انرژي

پاساژ آرمان و خسته از پیاده روی نشسته تو کالسکه ی داداش!!!!!!

قابل ذکر که تو این سفر تو بیشتر از داداش از کالسکه اش استفاده کردی!!

آماده برای زیارت ... (شب دوم)

رفتن به پارک و باغ وحش وکیل آباد .... دیدن یه عالمه حیوون که تا حالا فقط عکسشون رو دیده بودی

و هیجان تو از دیدن شیر و پلنگ!!!

تو پارک وکیل آباد یجایی نزدیک وسیله های بازی نشستیم و تو دو سه ساعتی تو پارک بازی کردی

سلفی تو و باباجون موقع تاب بازی...

پیدا کردن یه دوست کوچولو و یه عالمه ناراحتی وقتی داشتی ازش جدا میشدی

حرم ... شب سوم اونقدر سرد بود که داخل هم باید با شال و کلاه مینشستید...

تو این عکس مثل کلاه قرمزی و پسرخاله شدیداااا

آماده برای آخرین زیارت

یک شب سرد و یک خداحافظی سخت...

چقدر سخته شب آخر زیارت .... چقدر دلگیره اون لحظه ها...

خصوصا که محرمم و باشه و همه جا پر باشه از نوای یا حسین...

و صبح روز بعد برگشتن به سوی دیارمون

سفر خیلی خوبی بود...

پسندها (1)

نظرات (1)

ویدیو مارکتینگ
29 مهر 95 9:25
سلام عجب پسر زیبایی دارید