عزیز دل مامان ایلیاعزیز دل مامان ایلیا، تا این لحظه: 11 سال و 6 ماه و 4 روز سن داره

نبض زندگی "ایلیا"

شروع دوباره...

...

آخرین پست وبلاگت رو وقتی گذاشتم که وارد چهارمین ماه زندگیت شدی امروز 15 روز از وقتی وارد چنجمین ماه زندگیت شدی میگذره اونقدر زمان به سرعت میگذره و تو ثانیه ثانیه در حال بزرگ شدن و تغییر کردنی که نمیدونم کدوم رو بنویسم 20 اسفند واکسن چهار ماهگیت رو زدیم ماشاالله مثه یه پهلوون بودی نه بهونه گیری کردی و نه گریه فقط بعدازظهر یه کوچولو تب کردی و بهونه میگرفتی وزنت 8 کیلو و 400 (ماشاالله) قدت 68 سانت   از همون روزای اول 4 ماهگی تو رو توی روروئک میذاشتیم یکی دو هفته گه گذشت یاد گرفتی روی زمین صاف مثه سرامیک خودت رو سر بدی و راه بری خیلی لذت داره ببینی جوجه کوچولویی که تا چند ماه پیش فقط میخوابید الان تو خونه میچ...
5 فروردين 1392

سه ماهگیت مبارک نازنینم

خدایا شکرت دردانه ی من وارد چهارمین ماه زندگیش شد سه ماه گذشت از لحظه ای که برای اولین بار چشمانت دنیایم را چراغانی کرد سپاس یگانه ی بی نیاز برای زیباترین حس دنیا برای مادر بودن ...
24 بهمن 1391

اسباب بازی

سلام نازدونه هروقت گریه میکنی و بهونه میگیری وقتایی که دوست داری راه بریم و تو بغلم باشی وقتایی که گرسنه نیستی و خوابت نمیاد و جات کثیف نیست میدونم که دلت بازی میخواد اون موقع وقتی میریم تو اتاقت با دیدن اسباب بازیهات کیف میکنی اونقدر از نگاه کردن به اسباب بازیهای رنگارنگت خوشت میاد که آروم میشی ...
17 بهمن 1391

ایلیا و کتاب

سلام پسر دانشمند من مامان جون از وقتی اومدی تو دل مامان هر بار من یا باباعلی از جلوی یه کتابفروشی رد شدیم برات یه کتاب خریدیم از بین اونا کتاب شب بخیر خرس کوچولو رو از وقتی تو دلم بودی برات میخوندم الانم گاهی قبل از خواب برات میخونمش کتاب پرندگان رو هم دوس داری چون شکل های رنگی و خوشگلی داره همه ی کتابا رو ما برات میخونیم غیر از یه کتاب که خودت باید بخونیش کتاب شیوه های تقویت هوش نوزادان اولین کتاب کار آموزشی مخصوص نی نی های سه تا شیش ماهس توش شکلای هندسی رو با رنگای مختلف و شاد داره ازش خوشت میاد و با دقت بهش نگاه میکنی   ...
17 بهمن 1391

سرگرمی جدید

سلام دردونه ی مادر ایلیا جونم جدیدا یه سرگرمی تازه پیدا کردی دستت رو تا جایی که میتونی میبری تو دهنت و شروع میکنی به مکیدنش!!!!     اولین بار چند روز پیش صبح با صدای چلپ چولوپ از خواب بیدار شدم دیدم داری دستتو میخوری خیلی ناراحت شدم فکر کردم حتما خیلی گرسنه موندی که داری دست میخوری اما بعد از اینکه اینکار چند روز تکرار شد تو ساعتای مختلف روز و حتی بعد از شیر خوردن فهمیدم از اینکار لذت میبری و یه جورایی بازی میکنی شایدم داری دندون در میاری! کی میدونه؟! ...
17 بهمن 1391