عزیز دل مامان ایلیاعزیز دل مامان ایلیا، تا این لحظه: 11 سال و 5 ماه و 18 روز سن داره

نبض زندگی "ایلیا"

شروع دوباره...

مروارید کوچولو

دوشنبه ی هفته ی پیش از پیش دبستانی که برگشتی گفتی مامان امروز آوین بهم گفته دهنت بو میده!!! از تعجب شاخ در آووردم آخه تو هر روز قبل از رفتن به پیش دبستانی مسواک میزنی!! اونجا هم که دائم مشغول خوردنی!!! که یهو مثل برق حرفای دکتر دندون پزشکت از ذهنم گذشت... « ایلیا ماشاالله دندونای خیلی خوبی داره... دندونای دائمیش به زودی جوونه میزنن اگه التهاب دیدین تو لثه هاش ... یا ایلیا حس بد طعم بودن و بوی نامطبوع کرد تو دهنش کاملا طبیعیه» فوری دهنت رو نگاه کردم! وای خدا جون اولین دندون دائمیت جوونه زده بود اونقدر هیجان زده بودم که دو تایی بالا و پایین میپردیم اما یه کم که آروم شدم به این فکر افتادم که چرا نیفتاده...
8 بهمن 1396

هدیه های مهربان

ایلیا جون عزیز و بابایی اولین کیف تو رو خریدن کیف آبی رنگ خرسی خاله جون هم دومین کیفت رو کیف مینیون خاله ها و دایی ها هرکدوم به مناسبت اولین ماه مهرت برات یه هدیه ی مهر ماهی گرفتن و چقدر تو ذوق زده شدی از گرفتن این هدیه های مهربان ...
30 شهريور 1396

جشن پایان ترم آی مت

ایلیای عزیزم اولین ترم از کلاس آی متت تموم شد جشن پایان ترمت با جشن جهیزیه عمه یکی شد و نتونستم ببرمت اما مربیتون خانوم فخرو تو آخرین جلسه ی کلاس یه جشن کوچیک براتون گرفته بود که اون روز هم چون انتظارش رو نداشتم گوشیم رو با خودم نبردم البته مامان یکی از  دوستت قراره عکسا رو برام بفرسته... بروز میشه به زودی
30 شهريور 1396

یک عصر ژاهویی

یک عصر دلنشین مهمون پیش دبستانیت به صرف آب بازی با دوستان هوا گرم بود اما آب استخر هنوز گرم نشده بود که بچه ها رفتن تو آب تو هم که اونقدر مدعی بود که در صف اول حمله کنندگان ایستادی و  بخاطر همین خانوم مربی که شلنگ به دست ایستاده بود حسابی خیست کرد یکی نبود بگه آخه بی انصاف اینا با تفنگ آب پاش خیست میکنن تو با شلنگ؟!! اینم پسر طلای مامان بعد از یه آب بازی حسابی... که البته یخ کردی و یه کمی زودتر از آب اومدی بیرون اون روز داداش محمد مهدی هم باهامون اومده بود و بخاطر علاقه ی زیادش به آب و اینکه نیاد توی آب مجبور شدم کل دو ساعت تو بغلم نگهش دارم.... ...
7 شهريور 1396

آی مت داره هم بازی هم ریاضی

بعد از کلاس ریاضی ژاهو به پیشنهاد خاله حکیمه تو کلاس آی مت ثبت نامت کردم جلسه های اول بخاطر تکراری بودن برات جذاب نبود اما کم کم علاقمند شدی کلاس ریاضی ژاهو کلا پنج ترم بود برای همین سرعت آموزش بالا و فشرده بود اینجا دوازده ترم و جلسات هر ترم هم بیشتر پس طبیعتا سرعت آموزش آروم تره و بیشتر رو موندگاری کار میکنن خدا رو شکر که پک قرمز نیستی وگرنه این داستان تکراری بودن باید یک سال ادامه پیدا میکرد... عکس بالا رو مامان حدیث جون ازت گرفته با تشکر مربی: خانوم فخرو شروع کلاس از بیست و دوم خرداد نود و شش انشاالله شرایط فراهم بشه تا بتونم تا آخر دوره ببرمت   آی مت داره هم بازی هم ریاضی با ...
25 مرداد 1396