سیر راه رفتن
سلام ایلیای عزیزم
تو این پست میخوام مراحل راه افتادنت رو بنویسم
اولین بار وقتی چهار ماه و بیست و دو روزه بودی به تنهایی غلت زدی
کلا علاقه ای نداشتی زیاد رو شکم بخوابی
وقتی تو رو میخوابوندیم رو زمین بعد از چند دقیقه شروع میکردی به داد زدن
آخه حوصله ات سر میرفت و دوست داشتی اطراف رو ببینی
وقتی تو رو میخوابوندیم رو زمین غلت میزدی و میومدی رو شکم
نمیدونم میترسیدی از این حرکت خودت، دردت میومد، یا بدت میومد
به هرحال بعدش شروع میکردی به گریه و ما بلندت میکردیم
کم کم تحملت بیشتر شد و مدت بیشتری رو شکم میموندی
دست و پا میزدی و یه حرکتی شبیه پرواز انجام میدادی
دستهات رو به دو طرف باز میکردی
تقریبا یک ماه طول کشید تا یاد بگیری
به جای پرواز کردن باید از دست هات برای تکیه کردن و بلند کردن خودت استفاده کنی
پنج ماه و بیست و ششش روزگی
حالا دست هات رو با قدرت صاف نگه میداری
هنوز نمیدونستی واسه چهار دست و پا رفتن به زانوهاتم نیاز داری
خودت و بلند میکنی و یه جورایی پرت میکنی به جلو
چند وقت بعد یه راه جدید واسه حرکت پیدا کردی
شش ماه و بیست روزگی
رو زمین غلت میزدی و میچرخیدی تا میرسیدی به چیزی که میخواستی(سینه خیز رفتن)
اولین بار که این حرکت رو انجام دادی از تعجب مات موندم
تو رو گذاشتم و رفتم حیاط
واسه پنج دقیقه!!!
وقتی برگشتم تقریبا سه متر جابجا شده بودی!!!!!
و اما این روزها
حالا که هفت ماه و هفده روز داری یاد گرفتی کاملا چهار دست وپابشی و از زانوهاتم استفاده کنی
بیشتر از یکی دو قدم نمیتونی چهار دست و پا بری
چهار دست و پا میشی و خودت رو به عقب و جلو تکون میدی
و بعد یه پرش!
با ورود به هشت ماهگی
علاقه ی شدیدی به ایستادن داری
وقتی جلومون میشینی دستمون رو میگیری تا با تکیه به ما از زمین بلند شی
تقریبا بیست روزی هست که اینکارو میکنی
دیشب واسه اولین بار(هفت ماه و شونزده روزگی)
وقتی چهار دست و پا بودی یه پاتو کج کردی مثه حالتی که میخوان از زمین بلند شن
اما افتادی
روز شنبه واسه اولین بار بدون کمک ما روروئک رو نگه داشتی و ایستادی(هفت ماه و یازده روزگی)
باباجون کنارت ایستاده بود و من سریع دوربین رو آووردم تا ازت عکس بگیرم