سفرهای کوتاه
ایلیا جان
چند روز پیش دوباره تو رو بردیم یه گردش کوتاه، تا ببینی، تجربه کنی و یاد بگیری
خیلی کنجکاوی و از دیدن چیزای جدید لذت میبری
وقتی رفته بودیم کنار رودخونه چشم برنمیداشتی از آب
وقتی باد میزد، دستت رو همونطور که جلوی پنکه نگه میداری تو هوا میچرخوندی
و دنبال منبع باد میگشتی
چون شرطی شدی که باد یا باید از پنکه بیاد یا دریچه ی کولر
(عاشق این ژستِ خیره به دوردست هاتم!!!!)
رفتیم چندتا از روستاهای اطراف سمنان رو گشتیم
چاشم، پرور، تلاجیم و ملاده
هوا عالی بود و تو هم حسابی همکاری کردی تا خسته نشیم....
آب و رودخونه از همه چیز واست جذاب تر بود!
نتونستم وقتی نزدیک رودخونه بودیم یه عکس ازت بگیرم که به دوربین نگه کنی!
آخه چشم برنمیداشتی از رودخونه!!!!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی