ایلیا با چهره ای متفااوت
عزیز دلم
از اول تابستون تصمیم گرفته بودیم موهات رو از ته بزنیم تا خنک بشی
اما خوب از ارادت زیادت که به آرایشگاه باخبری؟!
میخواستیم این کار رو تو خونه یکی از پدر بزرگا انجام بده
چندبار بابایی محمد بهت پیشنهاد داد و تو قبول نکردی
بابایی عبدالله هم یکبار کل نوه های پسر: حمیدرضا و علی و علیرضا رو صف کرد و موی تک تکشون رو کوتاه کرد
به بهونه ی اینکه تو رضایت بدی اما تو رضایت ندادی
واسه همین دوباره مجبور شدیم بریم آرایشگاه
اما در کمال ناباوری
اینبار فوق العاده بودی!!!
اصلا گریه نکردی
و آخر کار حسابی از نتیجه خوشت اومد...
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی