ایلیا و میل به استقلال
سلام عزیزم
خیلی یهویی و بی حاشیه
یک روز ظهر که میخواستم بخوابونمت و بردمت تو تخت خودمون تا مثل همیشه کنارم بخوابی
گفتی که میخوام تو ااق خودم و تو تخت خودم بخوابم!
فکر کردم بازیت گرفته و دوباره برمیگردی یش من
اما رفتی تو اتاقت و تو تختت خوبیدی!
به همین سادگی به همین خوشمزگی
شب هم موقع خواب گفتی تو اتاق خودم بخوابم
تو تختت زود خوابت برد
البته ما دلمون طاقت نیاوورد که شب رو تنها تو اتاقت بمونی
واسه همین پایین تختت رو زمین خوابیدیم
خیلی عالی، یهویی، بدون سختی تو خوابیدن هم مستقل شدی
البته قبلا هم خودت میخوابیدی
اما کنار ما و با حضور ما
اما حالا، تنهایی تو اتاقت هم میخوابی...
خونه ای که الان هستیم اتاقاش طوریه که از هم دوره
واسه همین دلم طاقت نمیده شب تنها بمونی
بعد از اینکه خوابت برد میایم پیشت میخوابیم
اما روزا تو اتاق خودت و تو تخت خودت میخوابی
انشاالله وقتیی رفتیم خونه خودمون دیگه کاملا مستقل میشی تو خوابیدن