بارون
همونطور که بارها گفتم عاااشق بارونی
یه روز که خونه ی مامانیشون بودیم یکدفعه بارون شروع به باریدن کرد و ...
اون روز امیر جواد جون هم خونه مامانی شون بود...
و آخرش بعد از اینکه حسابی خیس شدی و یخ کردی رضایت دادی بریم تو خونه...
راستی
امسال هم مثه پارسال موهاتو کوتاهه کوتاه کردیم تا تو تابستون خنک شی...
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی