یازده ماهگیٍ شیرین
رسما راه افتادی پسرکم
الان ده روزی میشه که ندیدم چهار دست و پا راه بری
رکورد زدی کوچولوی من
دو ماه قبل از تولد یک سالگیت راه افتادی
یه ماهی هست که به سرعت نور از پله ها بالا میری
و کلا مهارت های بدنیت زودتر از موعد کامل شدن
برات از شمال کفش خریدیم
چون هیچکدوم از هشت جفت کفشی که عزیز واسه سیسمونی داده بود اندازه ات نیست
الان چند روزیٍ تو خیابون و حیاط کفش پات میکنم و دستت رو میگیرم و راه میای باهامون
وقتی بهت میگم مامانی دست بده
متوجه میشی و دستت رو میاری بالا و دستم رو میگیری
گاهی وقتا اعتماد به نفست میره بالا و دستت رو از تو دستم در میاری
تا هر طرفی دلت میخواد بری!!!
یاد گرفتی وقتی با کسی کار داری باید صداش کنی
این بازی رو باباجون یادت داده
بابا روش رو ازت بر میگردونه
صداش میکنی: باه باه
باباجون با هیجان برمیگرده طرفت و تو ذوق میکنی
و دوباره و دوباره و دوباره ...
اینطوری شده که هرکسی که بهت نگاه نمیکنه و تو کارش داری اینطوری صدا میکنی
اٍه ..... اٍه (با شدت مثل حالت دعوا!)
چند وقت کلمه ی جدیدی یاد گرفتی
و اونقدر قشنگ این کلمه رو میگی که آدم دلش میخواد قورتت بده
"دَ ــــــــَََََََََََـــــَــ فت"
ترجمه: رفت، نیست، پیداش نمیکنم.
تلفظ: دَفت با مد روی دَ گاهی دَپت
باباجون میگه چند روز پیش که رفته بودم تو حیاط و تو داشتی باهاش بازی میکردی
میون بازی پا شدی رفتی تو آشپزخونه
دیدی من اونجا نیستم
برگشتی پیش باباجون و با بغض گفتی دَفت!
الهی فدات شم
وقتی اسباب بازیهات رو زیر پارچه پنهان میکنم تا تو پیداش کنی
میگم ایلیا اسباب بازیت کجاس؟!
میگی دَََپت بعد دستمال رو از روش میکشی کنار و ذوق میکنی
کلمه ی دیگه ای که تازگی میگی "تاتٍ"
ترجمه: تاب تاب، به هرچیزی که به صورت پاندولی حرکت کند اطلاق میگردد
تلفظ: تااااااااااااااتٍ تاااااااااااتاااا تااااااتٍ
عزیزکم
هرچیزی رو که میبینی داره به صورت پاندولی حرکت میکنه فورا میگی تاتٍ
وقتی تو رو تاب میدیم میگی تاتٍ
وقتی موبایل عزیز جون رو میبینی میگی تاتٍ
(چون یه بند بلند داره وقبلا واسه سرگرم کردنت اونو تکون میداد!!)
کلمه ی دیگه ای که میگی "جیز"
ترجمه: خطرناک، من نباید دست بزنم، شما نمیذارید من دست بزنم!!
تلفظ:جیییییژ، جیزژ
وقتی یه چیزی خطر داره بهت میگیم نه! دست نزن جیزه!
اینطوری شده که یاد گرفتی به هرچی که میگیم دست نزن میگی جیز!
مثل پنکه، استکان چااای، تلفن و ...
فعلا همینا رو یادم بود
بعدا میام برات بیشتر مینویسم