عزیز دل مامان ایلیاعزیز دل مامان ایلیا، تا این لحظه: 11 سال و 6 ماه سن داره

نبض زندگی "ایلیا"

شروع دوباره...

نظرات (13)

مامان غزل کوچولو
22 آذر 92 14:04
کودک سیزده ماهه چه خوش تیپ شدی تو این عکس موهای چپ بیشتر از موهای ریخته رو صورتت بهت میاد حالا دیگه مرد شدی مامانش اسفند دود کن
خاله حکیمه
22 آذر 92 14:05
راستی غزلمو بهت نمی دم موهای جفتتون لخته نوه ام موهاش خیلی نرم و لخت میشه
مامان محمدمعین
22 آذر 92 15:17
الهی قربونت برم خاله جونی. این عکست چقدر ملوس شده. نازززی!
مامان عبدالرحمن واویس
23 آذر 92 23:00
ماشالله عزیزم 180درجه فزق کردی بعد مدتها که دیدمت مامانی اسپندیادت نره
خاله مریم
1 دی 92 14:06
مامانش زود زود آپ کن می خوام شیرین کاری های شب یلداشو بخونم و ببینم. حتما حسابی شیطونی کرده فداش بشم الهی.
مریم
3 دی 92 17:38
خواهش میکنم عکس شیمک من باعث هوس کردن یه بارداری دوباره نشه. فعلا خرابکاری همین یکی رو جمع کن. دوتا بشن خودت هم مثل وسایلت سر از سطل برنج درمیاری هاااااا
مریم
3 دی 92 17:39
دل تو دلم نیست فاطیما جون. تو رو خدا برام دعا کن. از عمل نمی ترسم ها ولی بازم استرس دارم. خیلی التماس دعا دارم.
محمدمعین
3 دی 92 17:42
دوست جون دارم میام که دست تو دست هم دنیا رو زیر و رو کنیم و تا می تونیم آتیششششش بشیم. راستی این دخمله غزل، نقشه کشیده گازم بگیره و صورتمو چنگ بندازه. فکر می کنی می تونه عایا؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
ستاره
3 دی 92 19:46
آخ بخورمت بچه!!! چه هلویی شدی تو!1
ستاره
3 دی 92 19:47
چشم عزیزم چشم مرسیبه خاطر همه راهنمایی هات مرسی
مامان سایدا
5 دی 92 1:15
سیزده ماهگیت مبارک. مامان فعال برای پسرت اسپند دود کن
مامان حدیث
5 دی 92 12:53
خاطرات خیلی عجیبن گاهی اوقات می خندیم به روزایی که گریه می کردیم گاهی گریه می کنیم به یاد روز هایی که می خندیدیم…
مامان غزل جون
6 دی 92 15:33
الن داشتم عکس 13ماهگیتو با عکس نوزادیت که ضمیمه ی قالب وبلاگته مقایسه میکردم ماشالله خیلی تغییر کردیها اون مقع همه ی عکشات حالت تعجب داشتن اما سیزده ماهگیت شبیه پسر شیطونا و فوق العاده بانک شدی خدا شماهارو برامون حفظ کنه اسپند دونه دونه اسپند صدو سی دونه بترکه چشم حسود (آآآآآآآآآآآخ خ خ خ چشم مامان فاطیما ترکییـــــــــــــــــــــد)