روستای پرور
جمعه ی هفته ی گذشته همراه با دوستای باباجون رفتیم به روستای پرور
چون رابطه ات با بچه ها خوب شده بود اینبار وقتی رسیدیم خبری از غریبی نبود
اول کنارمون نشستی
بعد همکار باباجون اومد و تو رو برد کنار رودخونه
کم کم ترست از آب ریخت و با بچه ها همبازی شدی
دو سه ساعتی کنار آب بازی کردی
این میون فقط دوبار واسه خوردن میون وعده و نهار اومدی پیشمون
اما خوب بعدش دیگه اومدی کنار ما و اطراف من و باباجون بودی
اون روز به هر سه مون خیلی خوش گذشت
و این بخاطر پسرک خوش اخلاقم بود که اون روز عالی بود...
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی