اولین دیدار
خوب ایلیا جونم
اگه اون دیداری که وقتی داداش تو دلم بود ( اومدنت به مطب سونوگراف) رو نادیده بگیریم
نوزدهم اسفند ماه
ساعت ملاقات اولین دیدار تو و داداش محمد مهدی بود
اینم یه عکس فوق العاده از اولین ابراز احساسات برادرانه ات...
خیلی خیلی زیاد از دیدن داداش هیجان زده بودی
میگفتی چقد کوچوووولوووووءءء
اون روز به زور اووردنت پیش من تا ببوسمت
ترجیح میدادی پیش داداش باشی
ساعت ملاقات هم هنوز تموم نشده بود که به دایی بهمن گفتی:
بسه دیگه بریم پارک
و خداحافظی کردی و همراه دایی و علیرضا رفتید پارک...
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی