عزیز دل مامان ایلیاعزیز دل مامان ایلیا، تا این لحظه: 11 سال و 6 ماه سن داره

نبض زندگی "ایلیا"

شروع دوباره...

تولد تولد تولدت مبارک

1395/8/29 0:43
نویسنده : مامان فاطیما
158 بازدید
اشتراک گذاری

ایلیای من

پادشاه پاییزی من

بالاخره آبان از راه رسید تا ورقی دیگه بزنه تقویم زندگی رو ...

چهار سال از اون شب فوق العاده گذشت

یازده و سی و پنج دقیقه ی بیستم آبان نود و پنج وارد پنجمین سال زندگیت شدی...

همیشه سالم باشی عشق مادر

نازنینم

امسال هم مثل سال قبل دو تا جشن تولد داشتی

و اما اولین جشن تولدت...

نوزدهم آبان ماه خونه ی مامانی بودیم و از روز قبلش برنامه ریزی کرده بودیم که کیک بگیریم

بعد از ظهر وقتی همه دور هم جمع شدن باباعلی با کیک وارد شد...

اولش خیلی ذوق و شوق داشتی

اما همینکه کنار باباجون دراز کشیدی تا تلویزیون ببینی از فرط خستگی خوابت برد!!

من فدای چهره ی معصومت

باباجون با نشون دادن وسیله های آتیش بازی که با خودش آوورده بود برای آخر شب  

خواب رو از سرت پروند

و تولد شروع شد...

کیک و شمع و عکس های دسته جمعی

 

 

 و بخشی که امسال بیشتر درکش میکردی و دوسش داشتی کادو

دردت به جونم عصر که عمه میخواس بره برات هدیه بگیره

من همش میگفتم نمیخواد چیزی بگیرید!

ایلیا من رو صدا کرد تو اتاق و گفت میخوام یه چیزه خصوصی بهت بگم

بعد آروم گفت چرا میگی نمیخواد کادو بگیرن!

باباعلی یک عالمه وسیله ی آتیش بازی گرفته بود و آخر شب رفتیم تو حیاط مامانی شون و ...

و اینطوری اولین شب تولدت با یه عالمه شادی و یه دنیا خاطره تموم شد

مرسی مامانی و بابایی

ممنون عمه های مهربون

برای شب شادی که واسه ایلیا ساختید...

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (0)