عزیز دل مامان ایلیاعزیز دل مامان ایلیا، تا این لحظه: 11 سال و 6 ماه سن داره

نبض زندگی "ایلیا"

شروع دوباره...

تولد تولد تولدت مبارک

1395/8/29 9:59
نویسنده : مامان فاطیما
265 بازدید
اشتراک گذاری

و اما از راه رسید روز میلادت

تمام هستی من

بیستم آبان ماه امسال پنج شنبه بود و ما از صبح خونه ی عزیز و بابایی بودیم

از یک هفته قبل برنامه ریزی ها و هماهنگی ها برای تولدت انجام شده بود...

زحمت شام تولد رو بابایی عبدالله و کیک تولد رو عزیز کشیده بود...

حتی عزیزشون اون شب مهمونی دعوت بودن و بخاطر ما نرفتن

بعد از ظهر ساعت دو بابا تو رو برد خونه تا بخوابی و واسه شب سرحال باشی

و ساعت شش باهم رفتید کیک رو گرفتید و اومدید خونه ی عزیز

تا جمع شدن همه ی بزرگترا

تو و علی و علیرضا و نازنین و زهرا تو اتاق مشغول بازی شدید

بعد از جمع شدن همه اول شام و بعد...

کیک و شمع و فوت کردن شمع و شلوغی بچه ها و همهمه

 

 

هوس واسه خوردن یهویی کیک و حملههه...

بریدن کیک و خوردن کیک که خیلی کم کیک خوردی و بیشتر حواست به کادوها بود...

نشستن رو پای دایی و باز کردن تک تک کادوها و خنده ...

رفتن تو حیاط و یه آتیش بازی حسابی و یه عالمه هیجان...

ماشاالله امسال تعدادتون بیشتر بود با حضور داداش محمد مهدی

کیک امسالت به انتخاب خودت پرنده ی عصبانی بود

تا لحظه ی آخر بین انتخاب کفشدوزک و پرنده ی عصبانی شک داشتی

ما هم سپرده بودیم به خودت...

که دیگه در آخرین لحظه تصمیمت رو قطعی کردی

اونقدر شلوغ بود که نشد یه عکس تکی خوب از تو و کیک بگیرم

اما شیرینی تولد به همین چیزاش

 

ممنون عزیز و بابایی

ممنون و خاله ها و دایی ها

ممنون برای ساختن لحظه های شاد برای پسرکم

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (0)