عزیز دل مامان ایلیاعزیز دل مامان ایلیا، تا این لحظه: 11 سال و 5 ماه و 18 روز سن داره

نبض زندگی "ایلیا"

شروع دوباره...

همایش بصیرت

1395/10/23 16:56
نویسنده : مامان فاطیما
90 بازدید
اشتراک گذاری

ایلیا جون

هفته ی گذشته یک همایش خانوادگی از طرف محل کار باباجون برگزار شده بود

گفته بودیم قراره بریم جشن

و تو طفلک شیرینم به هوای جشن حسابی شاد بودی و نمیدونستی

قراره حوصله ات سر بره از سخنرانی های طولانی

واقعا هم حق داشتی برنامه ها و صحبت های طولانی برای ما خسته کننده بود چه برسه به تو...

همش میپرسیدی پس کی میریم جشن

شکر خدا آخرین برنامه شون شاد بود و خنده رو آوورد رو لبت...

بالاخره شارژ شدی اونقد که تو سالن غذا خوری یه سره صحبت میکردی...

و البته جضور غزل جون و سحر جون که دیدنشون همیشه خوشحالمون میکنه...

 

اون شب تو سالن غذا خوری شیطنت های سحر کوچولو خیلی توجه ات رو جلب میکرد ...

حتی تو راه برگشت به خونه هم همش راجع بهش حرف میزدی

با خودم فکر کردم کاش فاصله سنی تو و داداش کمتر بود...

شب خوبی بودی ... همایش بهونه ای شد تا چهار ساعتی رو کنار دوستای خوبمون باشیم و خوش بگذرونیم

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)