عزیز دل مامان ایلیاعزیز دل مامان ایلیا، تا این لحظه: 11 سال و 5 ماه و 28 روز سن داره

نبض زندگی "ایلیا"

شروع دوباره...

جشن غنچه ها...

1396/7/13 12:10
نویسنده : مامان فاطیما
94 بازدید
اشتراک گذاری
ایلیای نازنینم
سه شنبه بیست و هشتم شهریور یک روز خاص و بیاد و موندنی!!!
جشن غنچه ها
غنچه ی قشنگم بالاخره انتظارت به پایان رسید و رفتی به پیش دبستانی
یک تقویم رو میزی بهت داده بودم و هر صبح که از خواب بیدار میشدی با ذوق رو تاریخ اون روز خط میکشیدی و روزای باقی مونده تا شروع مدرسه رو میشماردی
روز سه شنبه ساعت نه صبح شروع برنامه بود
ساعت هفت صبح بیدار شدی و لباس فرم پوشیدی و ساعت یک ربع به نه باباجون اومد دنبالمون
اول برنامه پدر و مادرا و بچه ها با هم بودن
بعد شما رو جدا کردن که اشک بچه ها در اومد
تو کمی بغض کردی اما اصلا گریه نکردی
برنامه شون طولانی شد و از حوصله ی بچه ها خارج اونم تو شرایطی که هشتاد درصد بچه ها مشغول گریه و زاری بودن
کاملا از چهره ات مشخص بود حوصله ات سر رفته
اوندم کنار نرده ها و آروم آروم هدایتت کردم پیش خودم
بهتر شدی و همون موقع ها کلاس بندیتون شروع شد
اولین کلاسی که اسامیش رو خوندن کلاس شما بود
و اسم تو آخرین اسم
معلمت رو صدا کردم و از همون فاصله تو رو بهش نشون دادم و معرفی کردم و اونم با یه صورت شاد و پرانرژی تو رو برد تو صف
صف کلاس فرفره رنگی
بعدشم با بچه ها رفتید بالا تو کلاس براتون وسیله پذیرایی آماده کرده بودن
پذیرایی شدید
نقاشی کشیدید
عکس دسته جمعی و تکی گرفتید
جایزه گرفتید
و اومدیم خونه...
پسندها (1)
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (0)