عزیز دل مامان ایلیاعزیز دل مامان ایلیا، تا این لحظه: 11 سال و 5 ماه و 25 روز سن داره

نبض زندگی "ایلیا"

شروع دوباره...

سیزدهمین دندان و کوتاهی مو

1392/12/25 14:50
نویسنده : مامان فاطیما
306 بازدید
اشتراک گذاری

ایلیا جونم

فقط دو تا نکته ی کوچولو

اول:

چند روزی کمی حالت های سرماخوردگی رو داشتی که منو باباجون از ترس سرماخوردگی قبلیت

سریع بردیمت دکتر و موارد ایمنی رو رعایت کردیم

بعدا کاشف به عمل اومد قرار بوده دندون سیزدهمت جوونه بزنه

(مبارکه عزیزم)

دوم:

دیشب یعنی بیست و چهارم اسفند ماه

برای اولین بار بردیمت ارایشگاه مردونه!!

خیلی عوض شدی، عکس بمونه برای بعد...

(مبارکه گلکم)

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (7)

محمدمعین کوچولو
25 اسفند 92 19:09
مبارکت باشه دوست جونم. هم کوتاهی موهای نازت. هم جوونه زدن دندونای قشنگت
نیم وجبی
25 اسفند 92 19:39
سلام دوستم .. ما دوباره برگشتیم ،، خوشحال میشم قدم رو چشممون بذارین .. رمز پست رو براتون خصوصی گذاشتم
خاله ستاره
27 اسفند 92 0:32
سلام پهلوون کوچولو شیطون خرابکار خاله خوبی مبارک باشه نازنین پسر دندونت مراقب خودت باش گلکم با دل کوچیک و مهربونت برا خاله ستاره و امینش دعا کن
خاله حکیمه(مامان غزل جون)
28 اسفند 92 1:36
چه جالب !!! مبارکه خیلی دلم میخواد بدونم اونجا چه عکس العملی داشت؟؟ گریه؟؟ آیا جیغ ؟؟؟ آیا فریاد ؟؟؟؟ آیا ترس ؟؟؟؟ آیا نشست؟؟؟؟ آیا موهایش خراب شد؟؟؟ آیا آرایشگر حوصله داشت؟؟؟ آیا مامان فاطیما هم رفت آرایشگاه یا بابا علی رفت؟؟؟؟ آیا ایلیا می خندید؟؟؟؟ آیا ایلیا به وسایل آرایشگر دست میزد؟؟؟؟ آیا ایلیا نوبت را رعایت کرد و منتظر ماند؟؟؟؟ آیا ایلیا بی نوبت و با حق الناس رفت؟؟؟ آیا آرایشگر کارش بهتر از مامان ایلیا بود؟؟؟ آیا ؟؟؟ آیا؟؟؟ آیا ؟؟؟ ...
خاله حکیمه(مامان غزل جون)
28 اسفند 92 1:37
ایشالله آرایشگاه دامادیت ایلیا جان
مامان حدیث جون
2 فروردین 93 11:55
یک ترانه می تواند لحظه ای را تغییر دهد یک ایده می تواند دنیایی را عوض کند یک قدم می تواند سفری را آغاز کند اما یک دعا می تواند هر ناممکنی را ممکن کند دعا می کنم تمام ناممکن هایت ممکن شود ! نوروزت مبارک …
رایان پادشاه پاییز
3 فروردین 93 22:09
سلام دوستم... سالِ نوت مبارک باشه... خودت و نینی نازت رو می بوسم...