عزیز دل مامان ایلیاعزیز دل مامان ایلیا، تا این لحظه: 11 سال و 6 ماه سن داره

نبض زندگی "ایلیا"

شروع دوباره...

تولد علیرضا

1393/7/12 9:31
نویسنده : مامان فاطیما
474 بازدید
اشتراک گذاری

بزرگ مرد کوچکم

چند شب پیش من و تو و باباجون خونه ی عزیزشون بودیم

زندایی زنگ زد و گفت امروز تولد علیرضاس

و ما داریم میایم خونتون که دور هم باشیم

چند دقیقه ی بعد دایی و زن دایی و علیرضا و حمید رضا با یه کیک خوشکل اومدن خونه ی بابایی شون

اون شب اونقدر بهت خوش گذشت که حد نداااره

همینکه شمع و کیک رو دیدی بدون اینکه بهت بگیم باااا ذوق و آهنگین گفتی:

تگند تگند مباااااایک تگند مبااایک

فکر میکنم تو سی دی عموهای فیتیله ای احتمالا یه اهنگ در مورد تولد هست!!!

اونقدر تو و علیرضا بازی کردید که شب تا صبح بیدار نشدی

به سختی تونستم یه عکس تکی از علیرضا بگیرم

تو همه ی عکسا سرک میکشیدی

حتی با علیرضا شمع کیک رو فوت کردی

ماشاالله اونقدر هم شیطونی نمی ایستادی که!

مثه یویو بالا و پایین میپریدی

 

 

 

الان که چک کردم پست تولد علیرضا مربوط به پارسال

همینطور نیمه کاره و پست به صورت موقت مونده!!

تولد پارسالش اولین تولدی بود که شرکت کردی

تولد خونه ی دایی بهمنشون بود

و همه ی خاله ها و دایی ها جمع بودن

شرمنده بخاطر کوتاهیم تو گذاشتن اون پست

حالا عکسای پارسالت رو ببین!

چقدر تغییر کردی تو این یک سال

آخیی یادش بخیر

پارسال کوچولو بودی و رفته بودی وسط تند تند دست میزدی

 

 

 

 

علیرضااای عزیزم تولد مبااااارک همیشه سالم باشی و سلامت

پسندها (3)

نظرات (5)

مامان بهار
12 مهر 93 10:15
خدا براتون نگهش داره و زیر سایه پدر ومادر خوبش مر بزرگی بشه...خوشحال میشم به نی نی ما هم سری بزنید و نظرتون رو بدونم.
Shasa
12 مهر 93 15:54
Chand soal jagate konjkavi Oon medad sabze kadoe? نه کادو نیس... بابای علیرضا وقتی رفته بود کیک بگیره علیرضا اینم گرفته بود Chera to axa jae goldono hey avaz kardin? از دست پسرکم دست گرفته بود و راه افتاده بود تو خونه Lampae tazeeni ro chera roshan nakardin, jashne tavalode bache khoshgheltar beshe. روشنه! الان که نگاه کردم تو عکسا اصلا معلوم نیس روشنه! نمیدونم چرا! Be nazar ziad shodan نه بابا زیاد نشد که
مامان فاطیما
پاسخ
کجایی دختر دلم برات تنگ شده
آناینا
12 مهر 93 17:59
ههههههههههههههههه میرین تولد به ما نمیگید هان حالا بهتون میگم
آناینا
12 مهر 93 18:00
سلام وای که ایلیا چه بامزه جلوی پرده نشسته آخی علیرضا چیزی نگفت کیک رو با او فوت کرد رنگ آبی هم به ایلیا هم به علی رضا بی نهایت میاد
آناینا
12 مهر 93 18:03
خاله جون دعا کن بتونم روز تولد ایلیا کادویی که میخوام رو براش بیارم البته برای علیرضا رو نتونستم به موقع بدم اما کادو هر دوشون تو راهه کادویی که وقتی بزرگ شد بدونه چه قد دوسش دارم مثل یه خاله یا اصن چرا خاله مثل خواهرش او رو دوس دارم