شله زرد نذری
ایلیا جونم
روز چهل و هشتم عزیز جون یه نذر قدیمی داره
یادش بخیر
قبلا که شله زرد نذری میپخت همه دور هم جمع میشدیم و ...
تو این چهار سالی که از ازدواج من و باباجون میگذره
دو سال روز چهل و هشتم رفتیم روستای حسن آباد و خونه ی عزیز نبودیم
دو سال هم عزیز جون نذریش رو تغییر داده بود و چند روز زودتر غذای نذری داده بود....
چهل و هشتم امسال وقتی عزیزشون نذری میپختن یه سر رفتیم خونشون
علیرضا و نازنین و زهرا اونجا بودن و تو یکی دوساعتی که اونجا بودیم توی خونه مشغول بازی با اونها بودی
ولی بعدش اومدی تو پارکینگ و حسابی کمک کردی
اجرت با امام حسن(ع) عزیزم... خدا قوت
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی