راه افتادییییییییییییییی آیا؟
ایلیای نازنینم قشنگترین بهونه ی زندگیمون چند وقتٍ (تقریباً از اول شهریور) که دستت رو به وسایل خونه میگیری و بلند میشی بعد دستت رو ول میکنی یکی دو قدم میای و تق میفتی... گاهی یه قدم بیشتر و گاهی یه قدم کمتر نمیدونستم اسم اینکار راه افتادنٍ آیا؟ هفدهم شهریور واسه اولین بار خونه ی بابایی عبدالله که بودیم گیر دادی به یه تیکه کاغذ وقتی می ایستادی و دستات رو ول میکردیم میرفتی دنبالش و توی یک لحظه ی استثنایی شش قدم برداشتی نه ماه و بیست و شش روزگی! هنوز نمیدونستم باید بیام تو وبلاگت بنویسم راه افتادی یا نه! بیست و هشتم شهریور که خونه ی آقاجون بودیم داشتی با آقاجون بازی میکردی که میونِ بازی خودت دستت رو روی زمین گذاشتی و بل...
نویسنده :
مامان فاطیما
13:25